شمعی ست گدازنده سراپای معلم عشقی ست پراکنده به رگ های معلم در راه هنر سوزد و اندر ره دانش قلب و تن و جان و همه اجزای معلم در ظلمت گمراهی و در تیرگی جهل نوری ست فروزان دل بینای معلم شاهان جهان گیر و وزیران جهان دار سودند سرخود به کف پای معلم کی بود اثر هیچ ز تقوا و ز دانش هر گاه نبد دانش و تقوای معلم کی بود نشانی ز ترقی و تمدن هر گاه نبد جان هنر زای معلم کی بود بشر این همه در اوج تعالی هر گاه نبد همت والای معلم کی بود ز غوغای صنایع اثر امروز هر گاه نبود جنبش غوغای معلم کی بود پزشکی و دواهای شفا بخش هر گاه نبد معجز عیسای معلم قاضی و مهندس نبد و عالم شاعر هر گاه نبد درس دلارای معلم! گفت استاد: مبر درس از یاد یاد باد آن چه به من گفت استاد یاد باد آن که مرا یاد آموخت آدمی نان خورد از دولت یاد هیچ یادم نرود این معنی که مرا مادر من نادان زاد پدرم نیز چو استادم دید گشت از تربیت من آزاد پس مرا منت از استاد بود که به تعلیم من ایستاد آزاد هر چه می دانست، آموخت مرا غیر یک اصل، که ناگفته نهاد قدر استاد نکو دانستن حیف استاد به من یاد نداد گر که مرده ست، روانش پر نور ور بود زنده، خدا یارش باد!معلم
سروده دکتر خسرو فرشیدورد
قدر استاد
سروده جلال الممالک ایرج میرزا
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: روز معلم-اموختن علم و دانش,
